برای اولین با ر بود که پای در این سرزمین افلاکی میگذاشتم زبانم بند آمده بود حتی ازگفتن سلام هم عاجز شده بودم باور نمیکردم که بلاخره نوبت من هم رسید و اینبار قرعه را به نام من زدنند یاد نوشته های استاد آقا تهرانی افتادم که این گونه به آقا سلام داده بود
ایا تا کنون دیده ای؟
آسمان را بر زمین
خورشید را بر خاک
بهشت را در آتش
آیا تا به حال شنیده ای؟
جانسزترین وداع
غم انگیزترین غروب
تنهاترین سردار
آیا تا به این لحظه بود ای؟
در میان کاروانی که در خون نشست
خیمه گاهی که در آتش م سوخت و گودالی که معراج آسمانی ترین مرد شد
اکنون فرود آی
بر این سرزمین برآستان این حرم
قدمهایت را آهسته بردار
چشم از رایت سرخ حرم بر مگیر
چند پله ای به زیر بیا
قدم در صحن آسمان بگذار
آری
این است بهشت
سلام بربهشت
سلام بر ضریح شش گوشه
سلام بر کبوتران وفا
سلام بر مرد آسمان
سلام بر حبیب بر مسلم بر عون و جعفر
سلام بر یاوران حسین
وسلام بر حسین