تمامی وسایل سفر را اماده کرده ام
یک بار دیگر نگاهی به کوله ام می اندازم که مبادا چیزی از قلم افتاده باشد
"چند خط روضه ی مادر ، دل سوخته ، عطش زیارت ، به وسعت دل عشق ارباب "
سالهاست آرزوی چنین سفری را در دل پرورانده ام
دیگر طاقت دوری ندارم همین امروز ، همین الان هنگام سفر است
ارام ارام و با چشمانی اشکبار دل میکنم
روبروی ایوان طلای مولا می ایستم
زیارت وداع نمیخوانم هنوز امید به بازگشت دوباره دارم سلامی میدهم و ..
همراه کاروان عشق که با پای پیاده مسیر عشق را طی الطریق میکنند
با پای دل همراهشان میشوم
دلم را مدتهاست اماده ی سفر عشق کرده ام
بندِ هرچیز غیر از اوست از دل میبرم تا کوله ام سبک تر باشد وپیمودن مسیر راحت تر
همراه میشوم...
همه چیز مهیاست ..
به یاد پاهای تاول زده ی عزیزان دل حسین فاطمه
چند خط روضه ی مادر برداشته ام توشه ی راهم
برای زمانی که دلم در مسیر تاول زد سوخت تا اشک ان روضه مرهمی باشد برای دل زخم خورده ام
به دلم وعده داده ام
امروز ترک نجف گفتی
سه روز دیگر بیشتر راه نمانده
شب اربعین حرم ارباب ...
.
.
.
.
.
آقا بطلب ...